Archive for the ‘اعلامیه های سازمان’ Category

بیانیه ی هیئت اجرائی سازمان :۲۲ بهمن را به روز قدرت نمائی مردمی تبدیل کنیم!

فوریه 9, 2010

بیانیه ی هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)

به مناسبت سالگرد انقلاب بهمن

۳۱ سال از انقلاب عظیمی که دیکتاتوری پهلوی را در هم کوبید، می گذرد. در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ اکثریت عظیم و لگدمال شده ی مردم ایران، پس از یک سال مبارزه ی پرشور و شجاعانه ، «تمدن بزرگ» شاهنشاهی، مجهزترین دستگاه سرکوب در خاورمیانه و متحد اصلی آمریکا در منطقه را به زیر کشیدند. انقلاب بزرگی که طومار استبداد پنجاه و هفت ساله خاندان پهلوی را در هم پیچید و نشان داد شاه «سایه خدا» نیست، با شکست در اوج پیروزی، راه را برای به قدرت رسیدن استبداد دیگری که خود را «نماینده خدا» در زمین می داند، گشود.

استبدادی که به دنبال انقلاب بهمن با سوار شدن بر گرده ی زحمتکشان ایران به قدرت رسید، نه یک استبداد متعارف، بلکه استبداد دینی است که در کنار خشن ترین سرکوب های سیاسی، گسترده ترین سرکوب های فرهنگی را سازمان داده و می دهد. ورشکستگی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی جمهوری اسلامی بدان جا رسیده که در تلاش برای حفظ موجودیت اش ناچار است که تنها با تکیه بر زور عریان و فزاینده و اعمال هر چه پیگیرتر و خشن تر نوعی توتالتیاریسم سیاسی و فرهنگی به حیاتش ادامه دهد. اما درست همین سیاست ، که برای مقابله با فشار خردکننده اعتراضات مردم صورت می گیرد، دولت اسلامی را در تقابل با اکثریت عظیم مردم ایران قرارداده است.

کم نیستند کسانی که شکست انقلاب بهمن را نتیجه منطقی حضور مردم عادی لگدمال شده در صحنه ی سیاسی کشور می دانند. برخلاف نظر مخالفان رنگارنگ انقلاب و بر خلاف نظر مدافعان رژیم سلطنتی خاندان پهلوی که مداخله پابرهنگان و مردمِ اعماق را بزرگترین فاجعه ای میدانند که در سال۱۳۵۷ اتفاق افتاد، زیبائی انقلاب بهمن ۵۷ محصول و مدیون حضور همین مردمان عادی بود، و امروز هم، درست درخشش چشمگیر زیبائی همین توده هاست که چهره زشت و کثیف جمهوری اسلامی را رسوا کرده است. همین حضور مردم اعماق، پابرهنه ها و اکثریت عظیم لگدمال شده گان ایران برای آزادی و عدالت اجتماعی است که جمهوری اسلامی را سراسیمه و آشفته کرده است. دقیقأ همین حضور زیبای جنبش مردمی است که برای دستگاه ولی فقیه راهِ عقب نشینی باقی نگذاشته و دستگاه ولایت را وادار کرده است که با نهادن تیغ بر گلوی جوانان ایران، چهره زشت و کریه خود را در معرض دید جهانیان قرار دهد و با ارعاب و زور، بخواهد مردمی را که به آن نه گفته اند به بیعت در ۲۲ بهمن وادار کند. اما:

۲۲بهمن امسال در شرایطی فرا می رسد که رشد و گسترش جنبش ضداستبدادی مردم در ۸ماه گذشته، ارکان دستگاه ولایت فقیه را لرزانده است. دوام، عمق یابی مداوم، و توده ای ترشدن این جنبش به تعمیق هرچه بیشتر بحران مزمن جمهوری اسلامی منجر شده و آن را با بزرگترین بحران هویت و موجودیتش روبرو ساخته است.

۲۲ بهمن امسال در زمانی فرا می رسد که شمار فزون تری از زنان و مردانی که سال هاست در رویاروئی با حکومت ظلمت، نکبت و بیداد، و در یک نبرد نابرابر، تجارب انبوهی آموخته اند، آشکارا و شجاعانه علیه دستگاه ولایت فقیه به پا خاسته اند.

۲۲ بهمن امسال در شرایطی فرا می رسد که حضور شجاعانه مردم در میدان مبارزه در هشت ماه گذشته آن چنان ارکان دستگاه ولایت را لرزانده که هر حرکت این دستگاه برای خاموش کردن شعله ها ی خشم جنبش مردمی نه تنها شکست خورده، بلکه بیش از پیش ضعف ولی فقیه و حامیانش را به نمایش گذاشته است.

۲۲ بهمن امسال در شرایطی فرا می رسد که با وجود توسل به وحشیانه ترین اشکال سرکوب، از جمله شکنجه، تجاوز، تحقیر، و گسترش ترور و اعدام در ایران، کودتاگران کاملأ می دانند که از هیچ مشروعیت اخلاقی و سیاسی برخوردار نیستند. در واقع توسل به سرکوب هر چه بیشتر، بهترین شاهد ورشکستگی همه جانبه این هاست. این ورشکستگی سیاسی و اخلاقی هم زمان خود را در تلاش برای نادیده گرفتن مردم و صورت مسئله ی بحران اقتصادی – اجتماعی و سیاسی ای که قبل از کودتا نیز گلوی این نظام را در چنگال قدرتمند خویش می فشرده است، نشان می دهد..

اکنون که دستگاه ولایت در انزوای فلج کننده ای گرفتار آمده، و جنبش گسترده ی ضد دیکتاتوری آن را به محاصره درآورده است، شما مردم میتوانید روز ۲۲ بهمن امسال را با حضورگسترده ، سراسری و متحد و فریاد رسای «مرگ بر دیکتاتور» به نقطه عطف دیگری در این راهپیمائی بزرگ تبدیل نمائید. دستگاه ولایت و تمامی نهادها و ارگان های تعمیق و سرکوبش برای سازماندهی تظاهرات فرمایشی بیعت گونه تلاش می کنند، اما شما مردم میتوانید با حضور مستقل و متحد همه نیروهای ضداستبدادی، این تلاش سازمان یافته ی نیروهای سرکوب را نقش برآب سازید.

حضور گسترده ی زنان و مردان، پیر و جوان، کارگر و زحمتکش و معلم، دانش آموز و دانشجو، فارس و کرد، ترک و ترکمن، عرب و بلوچ، وقتی بصورت میلیونی انجام گیرد، هیچ قدرتی نمی تواند اثرات خورد کننده آن در رابطه با درهم شکستن قدرقدرتی نظام در ذهن اکثریت عظیم شهروندان را خنثی نماید.

شرکت گسترده شما مردم آزایخواه در۲۲ بهمن امسال، ارکان دستگاه استبداد ولایی را یک بار دیگر خواهد لرزاند و زمینه ی در هم شکستن آن را فراهم خواهد آورد. انقلاب عظیم ۵۷ قدمی به سوی پروژه ی ناتمام راهپیمائی بزرگ مردم ایران در راه دستیابی به آزادی و عدالت اجتماعی و همبستگی مردمی بود. ۲۲ بهمن امسال را به نقطه عطفی در جهت تکمیل این پروژه ی ناتمام تبدیل کنیم.

از آن جا که مبارزه ضد دیکتاتوری کنونی را تنها آغازی در مسیر این راهپیمائی سترگ می دانیم، لازم است به مناسبت فرارسیدن ۲۲ بهمن بر برخی از نکات در این راستا تاکیدی مجدد کنیم:

۱ – دوام و گسترش دامنه ی جنبش و مخصوصاً ضرورت حیاتی فعال شدن هر چه بیشتر کارگران و زحمتکشان که اکثریت جمعیت را تشکیل می دهند و بدون آن ها نه فقط انقلاب ، بلکه هیچ دگرگونی ساختاری در خور توجه ممکن نیست، از اهمیت اساسی برخوردار است.

۲ – اتخاذ تاکتیک هایی که در مراحل مختلف پیشروی جنبش، دوام و گسترش دامنه آن را تضمین می کنند و نمی گذارند هزینه سرانه مشارکت در جنبش سیاسی چنان بالا برود که فقط دست از جان شسته ها توان پرداخت آن را داشته باشند، از اهمیت ویژه ای برخوردارند.

۳ – باید این حقیقت را مورد تاکید قرار دهیم که هر چه جنبش توده ای بیشتر دوام بیاورد ، امکان سازمان یابی مستقل کارگران و زحمتکشان و شکل گیری آگاهی سیاسی و طبقاتی آن ها و بنابراین وزن و نقش آن ها در تعیین مسیر حوادث بیشتر می شود و احتمال سوء استفاده از مبارزات آن ها برای موج سواران کاهش می یابد.

۴ – تأکید بر اصل حاکمیت مردم ایران و نفی هر نوع وابستگی به قدرت های خارجی و مخالفت قطعی با هر نوع مداخله قدرت های خارجی در تعیین سرنوشت مردم ایران از اهمیت اساسی برخوردار است.

۵ –بدون تأکید بر ضرورت جدایی دین از دولت ؛ برابری حقوقی و اجتماعی زنان و مردان در همه حوزه ها ؛ تأکید بر برابری ملیت های ایران و دفاع از حق آن ها درتعیین سرنوشت شان و دفاع از برابر حقوقی کامل همه اقلیت های فرهنگی و زبانی و معتقدان به مذاهب مختلف و غیر معتقدان به هر نوع مذهب ، نمی توان از شکل گیری دمکراسی در ایران آینده سخنی به میان آورد.

۶ – بدون تأکید بر اهمیت حیاتی آزادی های بنیادی همه و مطلقاً همه ایرانیان و دفاع قاطع از اصل برابری در آزادی و تأکید بر ضرورت دموکراسی فعال و مشارکتی که از طریق حق مداخله برابر همه و مطلقاً همه ایرانیان و گره خوردن برابری های اقتصادی – اجتماعی با برابری های سیاسی – حقوقی قابل وصول است، نمی توان به سوی دمکراسی پایدار و پیگیر حرکت کرد.

۷ – بدون تأکید بر ضرورت حیاتی سازمان یابی طبقاتی و سوسیالیستی کارگران و زحمتکشان که بدون آن آزادی ، دموکراسی و برابری رویایی دست نیافتنی باقی خواهد ماند، نمی توان به آمال های دیرینه ی توده های کار و زحمت جامه عمل پوشاند.

۸– بدون تأکید بر ضرورت همبستگی بین المللی کارگران و زحمتکشان همه ملت ها و همه کشورها، نمی توان از پشتیبانی ارتش کار و زحمت در سراسر کشور برخوردار شد.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی زنده باد سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)

۱۹ بهمن ۱۳۸۸ـ ۸ ژانویه۲۰۱۰

دو ری بندان سال روز تأسیس جمهوری خودمختار کردستان مبارک باد

ژانویه 22, 2010

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

دو ری بندان سال روز تأسیس جمهوری خودمختار کردستان مبارک باد

۶۴ مین سال روز تاسیس جمهوری دمکراتیک و خودمختار کردستان در مهاباد به رهبری قاضی محمد را به خلق قهرمان کرد ،خلق های تحت ستم ایران و همه ی آزادی خواهان و برابری طلبان تبریک می گوئیم.

۶۴ سال پیش با مبارزات فرقه دمکرات کردستان ایران به رهبری قاضی محمد در دوم بهمن ماه، جمهوری کردستان به عنوان دولت خودمختار محلی اعلام موجودیت کرد. دولت خودمختار کردستان هم چون دولت خودمختار آذربایجان در مدت کوتاهی توانست به بخشی از آرمان های سرکوب شده ی خلق کرد جامه ی عمل بپوشاند و توده ی عظیم مردم را به حمایت و همبستگی با خود بکشاند. امری که هم چون خاری در چشم خوانین، فئودال ها و دولت مرکزی، خشم ارتجاع سلطنتی و حامیان امپریالیستی اش را بر انگیخت.

قاضی محمد در مصاحبه با خبرنگار فرانسوی در ۱۳۲۵ گفت:

» کردها فوق العاده خرسند خواهند شد که دولت مرکزی ایران اصول صحیح دمکراسی را رعایت کند و زبان کردی و حکومت خود مختار کردستان را برای کردها به رسمیت بشناسد. ما خواهان یک چنین راه حلی برای رفع اختلافات می باشیم ولی دولت مرکزی ایران نمی خواهد این راه حل را قبول کند. ما خواهان اجرای انتخابات آزاد در نزدیکترین فرصت ها می باشیم، به شرط اینکه این انتخابات با آزادی کامل و بدون فشار ارتش بعمل آید»

اما این خواست های برحق مردم کرد با گوش های کَرِ ارتجاع سلطنتی و حامیان امپریالیستی اش روبرو شد. در آذرماه ۱۳۲۵ ارتش شاهنشاهی به بهانه ی تامین امنیتِ برگزاری انتخابات به کردستان و آذربایجان لشکرکشی کرد و دولت های خودمختار این مناطق را در هم شکست. قاضی محمد با شهامت و در دفاع از خواست های مردمش در کنار خلق کرد باقی ماند، دستگیر شد و چند ماه بعد به شهادت رسید. به همراه او هزاران نفر از فعالین و مبارزان جنبش ملی خلق کرد نیز دستگیر شده به شکنجه گاه ها اعزام گشته و تیرباران شدند.

اما با شهادت قاضی محمد و هزاران مبارز خلق کرد، مبارزه ملی در کردستان متوقف نشد. این مبارزه در تمامی سال های حاکمیت سلطنتی ادامه یافت. سلطنتی که در نتیجه ی کودتای امپریالیستی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه ی دولت ملی دکتر مصدق، اولین دولت بر آمده از انتخابات آزاد مردم در خاورمیانه ، بیش از پیش به بصورت یک رژیم وابسته به امپریالیسم آمریکا در آمد. پس از سرنگونی رژیم سلطنتی و روی کار آمدن جمهوری اسلامی نیز این مبارزه ملی تداوم یافته است. در ۳۰ سال حاکمیت ولایت فقیه، سرکوب خلق کرد بی مهابا ادامه داشته،تیرباران ها و ترور ها حتی یک روز متوقف نشده است. ترورهایی که رهبران حزب دمکرات کردستان هم چون دکتر عبدالرحمن قاسملو و دکتر صادق

شرفکندی را به شهادت رساند و بسیاری از کادرها و فعالین احزاب و سازمان های کردستان را به خاک و خون نشانده است. هم اکنون نیز ۲۰ نفر از فعالین سیاسی و مدنی کرد با احکام اعدام در زندان های جمهوری اسلامی به سر می برند. اما علیرغم این سرکوب بی رحمانه، مبارزه ی مردم کرد هیچ گاه از تداوم باز نیایستاده است. این مبارزه همواره می تواند و باید به پشتیابی بیدریغ ملت کرد و همبستگی ملت های سراسر ایران متکی باشد و چشم امید به نیروهای بیگانه نداشته باشد. روشن است که حق تعیین سرنوشت ملت های تحت ستم با چکمه های نیروهای بیگانه و در کوله پشتی های آن ها به ارمغان آورده نخواهد شد. هر نوع امید به نیروهای بیگانه، می تواند هم چون سمّی برای این جنبش نجیبانه عمل کند.

در کشور چند ملیتی ایران، مبارزه برای احقاق حقوق ملت های تحت ستم و مبارزه برای رهائی از استبداد، دو جز در هم تنیده مبارزه ی ضداستبدادی است. از این روست که مبارزه برای حق تعیین سرنوشت خلق ها و تلاش برای اتحاد داوطلبانه ی خلق ها در چهارچوب ایرانی فدرال، دمکراتیک و آزاد می تواند پایه گذار حکومتی مردمی باشد. روشن است کسی می تواند خود را آزادی خواه و دمکرات و برابری طلب بداند که حق مردم ایران برای تعیین سرنوشت و انتخاب نظام سیاسی و حق تعیین سرنوشت خلق های ایران را دو جزء به هم پیوسته از گوهر واحد و تجزیه ناپذیر آزادی ودمکراسی بداند.

اگر مبارزه ی ملت های تحت ستم خود را از جنبش سراسری ضد استبدادی کنار بکشد و یا اگر مبارزه ی سراسری ضد دیکتاتوری خواست های برحق خلق های تحت ستم را نادیده بگیرد، پیکار رهائی مردم ایران شکست خواهد خورد. جدائی این دو ستون بزرگ پیکار رهائی تنها می تواند تیغ سرکوب استبداد را بُراتر سازد.

سازمان ما یک بار دیگر سالروز تاسیس دولت خودمختار کردستان را به ملت کرد و به همه خلق های ایران و به همه آزادیخواهان و برابری طلبان تبریک گفته و بر عزم خود برای تداوم مبارزه ی همه جانبه برای آزادی، برابری و همبستگی انسانی تاکیدی مجدد می کند.

سازمان ما در این رزم پرشور، دست های همه ی مبارزان و آزادی خواهانی را که در راه پیوند مبارزه برای حق تعیین سرنوشت مردم ایران و مبارزه برای حق تعیین سرنوشت خلق های تحت ستم ایران می رزمند، را به گرمی می فشارد.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی زنده باد سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

۲ بهمن ۱۳۸۸ـ ۲۲ ژانویه ۲۰۱۰

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان : موج گسترده ی بازداشت ها از ترس رژیم خبر می دهد

دسامبر 29, 2009

به دنبال تظاهرات دلاورانه، شکوهمند مردم در سراسر کشور که ارکان جمهوری اسلامی را لرزاند، نیروهای امنیتی و انتظامی رژیم به دستگیری گسترده مخالفان روی آورده اند. بیش از ۱۱۰۰ نفر در تهران، نزدیک به ۴۰۰ نفر در اصفهان، ۳۰ نفر در تازه شهر سلماس و تعداد دیگر در شهرستان های مختلف بازداشت شدند. هم چنین موج دستگیری فعالین سیاسی مخالف با شدت به جریان افتاده است. ماشالله شمس الواعظین، عمادالدین باقی، ابراهیم یزدی، مرتضی کاظمیان، منصوره شجاعی ، ابوالفضل موسویان، محمدطاهری پسر امام جمعه سابق اصفهان، حشمت الله طبرزدی، ابوالفضل قدیانی، مصطفی ایزدی روزنامه نگار، اردوان تراکمه و امید منتظری از فعالین دانشجویی  به همراه خانم مهین فهیمی عضو مادران صلح، و تعدادی دیگر از فعالین دانشجویی و… بازداشت شده اند.
موج گسترده بازداشت های چند روز اخیر به همراه ربودن اجساد شهدای تظاهرات عاشورا، نشان از وحشت رو به افزایش دستگاه ولایت دارد. آن ها که در روز عاشورا به روی مردم آتش گشودند تا مانع از برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز مردم شوند، گوشه هایی از خشم فروخورده ی مردم را در شورانگیزترین حرکت اعتراضی شش ماه گذشته که هم چون تمرینی برای قیام سراسری بود، به خوبی دیدند و هم چون بید بر خود لرزیدند و اکنون برای انتقام از مردم به دستگیری های گسترده پناه آورده اند. اما هر چه مردم و فعالین و جوانان این مرزوبوم را دستگیر کنند، نمی توانند تمامی ۷۰ میلیون را به زندان ببرند. حال که مردم در سراسر کشور به پا خواسته و فریاد «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنه ای» سر می دهند و در خیابان ها در مقابل سرب داغ سینه سپر می کنند، از رفتن به زندان ترسی به خود راه نمی دهند. آن ها در زندان ها نیز در برابر ددمنشی های شکنجه گران دستگاه ولایت و حاکمیت اسلامی، شجاعانه مقاومت خواهند کرد و پوزه جلادان را به خاک خفت خواهند کشاند.

سازمان ما با درود بیکران به مقاومت دلاورانه مردم سراسر کشور، با سر تعظیم فرود آوردن در برابر شهدای جنبش انقلابی مردم، دستگیری فعالین سیاسی و مدنی را بشدت محکوم کرده و خواهان آزادی بی قید و شرط همه ی آن هاست.

سازمان ما از تمامی جوانان و فعالین سیاسی و مدنی می خواهند در این لحظات حساس خانواده های دستگیرشده گان را تنها نگذاشته و در کنار آن ها در جلو زندان ها با تجمعات اعتراضی خواهان آزادی دستگیرشده گان شوند. می توان اعتراض به دستگیری ها را به یک حرکت گسترده ی اعتراضی تبدیل کرد و دستگاه سرکوب را در مقابل اراده خانواده های زندانیان سیاسی به تسلیم واداشت.

سازمان ما از تمامی فعالین اجتماعی، سازمان ها و انجمن های مدافع حقوق بشر، تشکل های مدافع حقوق زندانیان سیاسی می خواهد با تمام امکانات خود، سیاست سرکوبگرانه دولت اسلامی را افشاء و محکوم کرده و برای آزادی زندانیان سیاسی از هیچ تلاشی فروگذاری نکنند.

سرنگون باد جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی زنده باد سوسیالیسم
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
۸ دی ماه ۱۳۸۸ ـ ۲۹ دسامبر ۲۰۰۹

اعلامیه جدید هیئت اجرائی سازمان در مورد عاشورا

دسامبر 27, 2009

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
به مناسبت تظاهرات میلیونی مردم در عاشورا
مقاومت مردم در برابر دستگاه تا دندان مسلح سرکوب

تظاهرات میلیونی مردم در روز عاشورا در تهران و شهرستان ها گسترده تر و شکوهمندتر از آن است که تصور می شد. برای مقابله با تظاهرات مردم، دستگاه ولایت، تمام قد در برابر مردم ایستاده و تمامی نیروهای تا دندان مسلح خود را به صحنه آورده است. امری که تاکنون باعث شهادت چند تن از هموطنان عزیزمان شده است. اما علیرغم خشونت لجام گسیخته مزدوران رژیم، مردم مقاومت شورانگیزی از خود نشان می دهند و بخشی از خیابان های تهران را به کنترل خود درآورده اند. مردم نیک دریافته اند که رژیم اسلامی به پایان خط نزدیک می شود. رژیمی که تمامی مقدسات خود را که سی سال تمام آن ها را تبلیغ می کرد، یک به یک زیر پا می گذارد، دیگر توان ماندن و حکومت کردن را به تدریج از دست می دهد. آن ها که هفته ی پیش تلاش داشتند پاره شدن عکس خمینی را مستمسکی برای قلع و قمع مخالفان کنند، در روز تاسوعا، چکمه پوشانشان را به حسینیه جماران، یعنی حسینیه خمینی گسیل داشتند تا مراسم تاسوعا را بر هم بریزند و به ضرب و شتم عزاداران بپردازند. این اقدام نشان می دهد که خمینی و یادگارهای او تا چه حد برای دستگاه ولایت اهمیت دارند و وقتی که خطر مرگ آن ها فرا می گیرد چگونه همین به اصطلاح مقدساتشان را به پشیزی می فروشند و به آن ها اهانت هم می کنند.
اکنون که دستگاه ولایت و ماشین جنگی تا دندان مسلح اش در برابر مردم، تمام قد ایستاده و به خشن ترین شکلی به مقابله با اعتراضات مسالمت آمیز مردم می پردازد، راهی برای مردم باقی نمانده است که هر چه وسیع تر، هر چه گسترده تر، هر چه متشکل تر، و هر چه انبوه تر به میدان بیایند. باید که تمامی شهرهای کشور را به صحنه اعتراضات و تظاهرات ضد حکومتی تبدیل کرد. باید با به صحنه آوردن تعداد هر چه بیشتری از مردم، عرصه را بر سرکوبگران بیرحم تنگ کرد. زیرا وقتی مردم به شکل میلیونی و توده ای وارد صحنه می شوند، نمی توان همه ی آن ها را دستگیر کرد؛ نمی توان همه ی آن ها را به زندان انداخت و نمی توان همه ی آن ها را کشت، پس راه مقابله با تعرض لجام گسیخته و بیرحمانه ی دستگاه سرکوب، بسیج توده ای و هر چه گسترده تر مردم و دامن زدن به نافرمانی مدنی فراگیر است.
سازمان ما، به عنوان قطره کوچکی در دریای بیکران و طوفانی مردم، ضمن محکوم کردن سرکوب وحشیانه تظاهرکنننده گان، ضمن تجلیل از مقاومت دلاورانه مردم، در برابر شهدای جنبش انقلابی مردم سر تعظیم فرود می آورد و راه پرافتخار آن ها را برای رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی و همبستگی انسانی با تمام توان پی می گیرد.
سرنگون باد جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی زنده باد سوسیالیسم
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
۶ دی ماه ۱۳۸۸ ـ۲۷ دسامبر ۲۰۰۹

دستگاه ولایت به زورعریان روی آورده است

دسامبر 25, 2009

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی (راه کارگر)
به مناسبت اوج گیری جنبش اعتراضی توده ای
دستگاه ولایت به زورعریان روی آورده است
تحولات چند هفته ی اخیر، اوضاع سیاسی کشور را بشدت تغییر داده است. مرگ منتظری در هفته ی گذشته تمامی تحولات سیاسی کشور را تحت لاشعاع قرار داد. در ابتدا رژیم تلاش کرد که این امر را بی اهمیت جلوه داده و به تمسخر بگیرد و خوشحال از مرگ مهمترین منتقد ولایت مطلقه فقیه در صفوف روحانیت ، فضا را در اختیار بگیرد. اما خیلی زود متوجه شد که مردم از مرگ یکی از اصلی ترین منتقدین دستگاه ولایت و مدافع حقوق زندانیان سیاسی بویژه در قتل عام زندانیان سیاسی تابستان۱۳۶۷ بشدت متأثر شده و واکنش مردمی در برابر این مرگ خیلی گسترده خواهد شد. از این رو تاکتیک خود را عوض کرده و خامنه ای با ارسال پیامی مرگ او را تسلیت گفت. و تلاش کردند که مراسم عزاداری را به شکل کنترل شده ای پیش برند. اما تحولات بعدی نشان داد که مرگ منتظری هر چند ضایعه ای برای جنبش اعتراضی ضد ولایت مطلقه فقیه و ضد دیکتاتوری بود، اما مردم از آن پوششی ساختند برای پیشبرد مبارزات خود. تظاهرات یک میلیون نفری مراسم تدفین منتظری در قم، رژیم را بشدت ترساند. تا جایی که برگذاری هر نوع مراسم در بسیاری از شهرها را ممنوع اعلام کرد. اما گسترش این تظاهرات و تلاش برای برگزاری مراسم در نجف آباد، اصفهان، زنجان و تهران به درگیری مستقیم مردم با نیروهای انتظامی تبدیل شده است. هم زمانی مرگ منتظری با عزاداری ماه محرم و بویژه هم زمانی هفتم مرگ منتظری با روز عاشورا، فرصت دیگری برای گسترش اعتراضات توده ای مردم فراهم آورده است.

گسترش و تداوم حرکت ها و اعتراضات مردمی و دانشجویی به بهانه مرگ منتظری با رادیکالیزه شدن شعارها همراه شده است. شعارهای «مرگ بر خامنه ای» و یا «این ماه ماه خون است سیدعلی سرنگون است»، بیان فرا رفتن مردم از شعارهای گذشته است. هم چنین درگیری های شدید در اصفهان، زنجان و نجف آباد، نشان می دهد که بخش های سنتی مردم نیز به مبارزه پیوسته و حاضر به درگیری مستقیم با دستگاه ولایت هستند. در شرایط برافروختگی توده ای، مقاومت مردم سیرجان که نمونه ی توده ای مقاومت علیه اعدام است، حادثه بزرگی بود. پنج هزار نفر از مردم سیرجان در دو نوبت مانع اجرای حکم اعدام دونفر شدند و حتی در بار اول آن ها را فراری دادند. نمونه ی دیگر مقاومت مردمی در دفاع از عکس های سهراب اعرابی در مجتمع آپادانا است که وقتی ماموران رژیم برای بار دوم مراجعه کردند تا عکس را بکنند، تعداد عکس ها از چند عدد به صدها عدد رسیده بود و مردم با حمایت از مادر سهراب، از نصب عکس ها دفاع کرده و مانع تعرض مزدوران رژیم شدند. این موارد نشاندهنده ی روحیه ی جدید توده ای است که در حال رشد است. گسترش مقاومت، رودررویی مستقیم با دستگاه سرکوب و بالا رفتن سطح شعارها مرحله ی جدیدی در جنبش مردمی را رقم می زند.

برای مقابله با گسترش مبارزات مردمی، دولت اسلامی تنها به ابزار سرکوب پناه برده است. جدال های درون حکومتی و شکاف در میان بالایی ها دیگر قابل جمع و جور کردن نیست. این را تمامی تحولات چند ماه اخیر نشان می دهد. توان رژیم برای حل مشکلات اقتصادی نیز بشدت کاهش یافته است. فشار بین المللی بر دولت اسلامی هم درعرصه حقوق بشر و هم مسئله اتمی روز به روز تشدید می شود. بر متن این شرایط، رشد و گسترش جنبش توده ای ضد دیکتاتوری، توان رژیم برای مقابله را به شدت کاهش داده است. از این رو دولت اسلامی برای مهار جنبش های اعتراضی و مطالباتی به سرکوب تمام عیار روی آورده است. سرکوب خشن مطبوعات و کنترل روزنامه نگاران و حتی از آن ها تلفنی خواسته اند که مطالب و نظرات دولتی را انعکاس دهند، دستگیری گسترده دانشجویان، احکام سنگین زندان برای زندانیان سیاسی، افزایش اجرای احکام اعدام در شهرهای گوناگون، به بهانه های مختلف، ممنوع کردن مراسم عزاداری برای مرگ منتظری، محدود کردن مراسم عزاداری حسینی، و حضور چشم گیر نیروهای انتظامی، امنیتی، لباس شخصی و سپاهی برای در هم شکستن تظاهرات و اعتراضات مردمی، نشانه های بارز زور عریان است. این امر بویژه در آستانه تاسوعا و عاشورا، بر نگرانی و توحش رژیم اسلامی بشدت افزوده است. آن ها نگران آنند که مراسم عاشورای ۱۳۸۸ به مانند مراسم عاشورای ۱۳۵۷ ناقوس مرگ رژیم را به صدا درآورد.

اکنون که رژیم اسلامی برای مقابله با اعتراضات مردمی به زور عریان روی آورده است، باید که با گسترش دامنه ی جنبش مردمی و با پیوند مبارزات بخش های گوناگون توده ای به مقابله با آن روی آورد. پیوند جنبش اعتراضی ضداستبدادی و جنبش توده ای مطالباتی، نه تنها تیغ سرکوب را کند می کند بلکه امکانات مقابله مدنی را نیز گسترش می دهد. دستگاه سرکوب در پی آن است که به اشکال گوناگون جنبش اعتراضی را تجزیه کرده وبه سرکوب بخش های گوناگون آن بپردازد. اما وقتی که مقاومت توده ای و نافرمانی مدنی ابعاد گسترده ای به خود بگیرد، توان سرکوب رژیم در هم شکسته خواهد شد. از این روست که باید تلاش کرد بخش های هر چه گسترده تری از مردم به عرصه رویارویی مستقیم با دستگاه ولایت و نهادهای سرکوب و دولت دست نشانده اش روی آورند. برای درهم شکستن و کند کردن تیغ سرکوب، می بایست تلاش همه جانبه ای نیز برای ایجاد شکاف و تردید در صفوف نیروهای مسلح ایجاد کرد. بدون درهم شکستن اراده واحد دستگاه سرکوب، نمی توان پیش روی جنبش مردمی را تضمین کرد. این تجربه ای است که در انقلاب ۵۷ بخوبی مشاهده کرده ایم.
سرنگون باد جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی زنده باد سوسیالیسم
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
۴دی ماه ۱۳۸۸ ـ ۲۵ دسامبر۲۰۰۹

اعلامیه هیات اجرائی سازمان:مقاومت شجاعانه مردم سیرجان در برابر اجرای حکم غیرانسانی اعدام

دسامبر 23, 2009

….. طلیعه ای امیدبخش

در صبح روز سه شنبه اول دی ماه ۱۳۸۸ هزاران نفر از مردم سیرجان در اقدامی شجاعانه مراسم نفرت انگیز اعدام اسماعیل فتحی زاده و محمد اسفندیارپور در ملاءعامِ که به ادعای مقامات رژیم به اتهام حمل و نگهداری سلاح جنگی و سرقت مسلحانه از بانک محکوم به اعدام شده بودند را برهم زده و آن دو نفر را فراری دادند. محکومین فراری پس از چندین ساعت، مجددأ دستگیر شدند و قرار بود در بعدازظهر همان روز در ملاءعام به دار آویخته شوند. این اقدام وحشیانه مقامات استان، بازهم با خشم مردم روبرو شده و جمعیتی حدود پنج هزار نفر در مراسم جمع شده و با نیروهای انتظامی درگیر شده و مانع اجرای احکام اعدام شدند. در این درگیری میان مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی، طبق اعلام رسمی ۴ نفر از مردم کشته و بیش از 30 نفر زخمی شدند. ماموران اجرای حکم مجبور شدند زندانیان را به زندان بازگردانده و در آنجا به داربیاویزند.

اقدام شجاعانه مردم سیرجان از دو جهت در خور توجه جدی است. اول این که نشان می دهد انبوه مردم آن چنان از رژیم اسلایم متنفر شده اند که مبارزه شان را به سطح بالاتری ارتقاء داده اند و وارد رویارویی مستقیم با دستگاه سرکوب شده اند. نکته دوم اینکه شورش علیه اجرای احکام وحشیانه اعدام، آن هم در ملاءعام، اولین اعتراض توده ای به این شیوه قرون وسطائی است. حکم اعدام به خودی خود حکمی ضدانسانی و نفرت انگیز است. اما اجرای آن در ملاءعام و در جلو چشمان مردم، بسیار وحشیانه تر و واقعأ ددمنشانه است. حکومت اسلامی با اجرای این شیوه ها ی مجازات دوران عشریتی، قصد دارد از مردم زهرچشم بگیرد. از این روست که مدام اجرای احکام اعدام را به میادین شهرها منتقل می کند. چندی پیش دادگستری استان خوزستان با انتشار اطلاعیه ای از مردم دعوت کرده بود تا برای تماشای اجرای احکام اعدام به میدان اصلی شهر در اهواز بیایند. هدف مقامات دولتی از بکارگیری این شیوه ی ضدبشری، ترساندن مردم، بویژه در شرایط خیزش توده ای کنونی است. بی جهت نیست که در طول یک ماه گذشته شاهد اجرای ده ها حکم اعدام در شهرهای گوناگون بوده ایم.

اما اقدام شجاعانه مردم سیرجان، راه جدیدی را به مردم نشان می دهد. مبارزات و اعتراضات مردم اصفهان نیز بیانگر مرحله ی جدیدی از مبارزات توده ای است. اکنون که مقاومت توده ای و اعتراضات مردمی سراسر کشور را فراگرفته است و دشمن تلاش دارد با شیوه های ددمنشانه به مقابله با مبارزات مردمی برخیزد و یا با اجرای احکام غیرانسانی اعدام در ملاءعام به وحشت آفرینی روی آورد، باید که از مردم سیرجان یادگرفت و تلاش کرد هر جا که ممکن است مراسم علنی اعدام را بر هم زد و این نقشه شوم سوداگران مرگ را نقش بر آب کرد.

سازماندهی اعتراضات توده ای در پشت در زندان هایی که قرار است فعالین سیاسی در آن اعدام شوند نیز می تواند یکی از اشکال اعتراضی به احکام اعدام علیه فعالین سیاسی باشد. هم اکنون ۵ نفر از فعالین سیاسی در تهران و ۱۲ نفر در کردستان با خطر اعدام روبرو شده اند. باید با سازماندهی تجمعات توده ای و اعلام همبستگی با خانواده های زندانیان سیاسی، موج اعتراضات توده ای علیه حکم اعدام را به موجی قدرتمند تبدیل کرد و جنبش توده ای برای لغو اعدام بوجود آورد. هم زمان باید که » شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد» را به یکی از شعارهای محوری جنبش مردمی تبدیل کرد و به سرکوبگران اسلامی اجازه نداد فرزندان زندانی این ملت را در شکنجه گاه هایش به بند بکشد.

سازمان ما، به عنوان سازمانی که مخالف احکام اعدام بوده و برای لغو آن مبارزه می کند، از اقدام شجاعانه مردم سیرجان حمایت کرده و خواهان سازماندهی هرچه گسترده تر مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و تلاش برای لغو اعدام می باشد.

سرنگون باد جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی زنده باد سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

۲دی ماه ۱۳۸۸ ـ ۲۳ دسامبر ۲۰۰۹

اعلامیه سازمان به مناسبت 21 آذر، روز قیام ملی مردم آذربایجان

دسامبر 12, 2009

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

به مناسبت 21 آذر، روز قیام ملی مردم آذربایجان

اتحاد داوطلبانه و دموکراتیک ، تنها راه همبستگی ملیت های ساکن ایران

در تاریخ  پیکارهای مردم ایران برای آزادی ، برابری و دموکراسی، قیام  مردم آذربایجان در ۲۱ آذرماه ۱۳۲۴ نقطه عطفی درخشان و فراموش نشدنی است.  رهبری این قیام را فرقه دمکرات آذربایجان به عهده داشت که در بیانیه ۱۲ شهریور ۱۳۲۴  آورده بود: » انجمن ایالتی آذربایجان تنها برای حل مشکلات آذربایجان نیست، بلکه به منظور تأمین آزادی در سراسر ایران است». فرقه دمکرات آذربایجان بارها خواست های خود را با دولت مرکزی در میان گذاشت اما این درخواست های دمکراتیک پذیرفته نشد و از این رو کنگره خلق آذربایجان در ۲۹ و ۳۰ آبان ماه ۱۳۲۴ در تبریز خود را مجلس موسسان اعلام داشت و تدارک برای ایجاد مجلس ملی آذربایجان را آغاز کرد که با انتخاباتی دمکراتیک و آزاد که در آن زنان حق رأی برابر با مردان داشتند، تشکیل شد. در روز ۲۱ آذر ۱۳۲۴ مجلس ملی آذربایجان در تبریز گشایش یافت و جعفر پیشه وری رهبر فرقه دمکرات آذربایجان را مأمور تشکیل حکومت ملی آذربایجان کرد. به دنبال آن فرماندهان پادگان نظامی در تبریز تسلیم خواست مجلس ملی شده و سلاح بر زمین گذاشتند. دولت ملی فرقه دمکرات در طول یک سال حاکمیت خود، اقدامات مهمی را در جهت یک اصلاحات ارضی واقعی آغاز کرد که از طریق آن یک میلیون دهقان صاحب زمین شدند. برای کمک به کشاورزان صاحب زمین شده ، «بانک فلاحت» و «شرکت ماشین های آبیاری و کشاورزی» تشکیل شد. قانون کار دمکراتیک تصویب و اجرا شد. بسیاری از کارخانه ها با کنترل کارگری آغاز به کار کرد. زبان آذری به موازات زبان فارسی بعنوان زبان رسمی به رسمیت شناخته شد. برای مبارزه با بیسوادی برنامه ریزی شد.  امر بهداشت سروسامان داده شد. با تأسیس دانشگاه، تأسیس رادیو و توسعه ی مطبوعات به گسترش هنر و فرهنگ ملی و مترقی کمک شایانی شد. در این راستا چندین چاپخانه تأسیس شد. جمعیت های هنرمندان و اداره هنرهای زیبا، تئاتر دولتی و ارکستر ملی تأسیس شد. و بالاخره ، فرقه دموکرات آذربایجان با ایجاد پیوند های محکم برادرانه با فرقه دموکرات کردستان ، نمونه زیبایی از همبستگی ملیت های ایران را به نمایش گذاشت. این اصلاحات دمکراتیک و بنیادین،  خشم ارتجاع و دولت مرکزی و حامیانش را برانگیخت که باعث شد در ۲۱ آذر۱۳۲۵ به آذربایجان لشگرکشی کرده و دولت ملی آذربایجان را در هم بشکند و این تلاش دمکراتیک و نو پا را نابود سازد.

اما راهی را که مردم آذربایجان گشودند ، با از بین رفتن فرقه دموکرات آذربایجان ، فراموش نشد. زیرا مبارزه برای برابری ملیت های ایران ، چه در دوران دیکتاتوری سلطنتی و چه در دوران دیکتاتوری ولایی ،  همچنان به عنوان یکی از کلیدی ترین اجزاء پیکار دمکراتیک کشور چند ملیتی ما دوام آورده است و تا ستم و نابرابری ملی در سرزمین ما از بین نرود ، قطعاً دوام خواهد آورد. فراموش نکنیم که نیمی از  جمعیت کشور ما از حق ابتدایی آموزش به زبان مادری خود محرومند ؛ فرهنگ ، هنر و سنت هایشان با بی مهری روبرو می شود؛ حق حاکمیت بر سرنوشت شان به رسمیت شناخته نمی شود. و جمهوری اسلامی ، تبعیضات مذهبی را نیز بر این نابرابری ها افزوده است. امروز جوانان کرد و ترک و عرب و ترکمن و بلوچ به جرم دفاع از حق انسانی مردم شان و مبارزه برای تعیین حق سرنوشت ملی شان،  به چوبه های دار آویخته  می شوند. اما همانطور که تاکنون شاهد بوده ایم، سرکوب خواست ملیت های تحت ستم، عزم آن ها برای مبارزه ملی را نه تنها کاهش نداده بلکه آبدیده تر نیز کرده است.

سازمان ما بر این باور است که بدون دفاع قاطع از حق تعیین سرنوشت ملیت های تحت ستم ایران ، بدون فراهم آمدن امکان آموزش به زبان مادری از مدارس ابتدائی ، بدون کمک به رشد و گسترش فرهنگ و ادبیات ملی خلق ها، بدون تأمین برابرحقوقی همه ی خلق های ساکن کشور، بدون تلاش برای اتحاد داوطلبانه در کشوری فدرال، امکان استقرار و نهادینه شدن دمکراسی در کشور ما فراهم نخواهد آمد.

در سالروز قیام ملی مردم آذربایجان، یک بار دیگر براین حقیقت  تاکید می کنیم که برای حفظ همبستگی ملیت های ساکن کشور و مبارزه با هر نوع ناسیونالیسم عظمت طلبانه و قومی ، تنها راه  پیش رو ، دفاع قاطع  از حق تعیین سرنوشت ملیت ها  و تلاش برای اتحاد داوطلبانه ی آن هاست.

سرنگون باد جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالسیم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

۲۱ آذر ۱۳۸۸  ـ  ۱۲دسامبر ۲۰۰۹

16آذر 88 برگ درخشان مقاومت دانشجویی ـ مردمی

دسامبر 8, 2009

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

16آذر 88 برگ درخشان مقاومت دانشجویی ـ مردمی

در تاریخ مبارزه ی مردم ایران برای آزادی و رهایی از دیکتاتوری و استبداد، 16 آذر 88 بی تردید روزی بزرگ و ماندگار خواهد بود. با وجود هفته های متوالی سرکوب، احضار و بازداشت فعالین دانشجویی، منع اطلاع رسانی خبرنگاران رسانه های خارجی، قطع شبکه های اینترنت و تلفن موبایل، محاصره دانشگاه ها در روز 16 آذر، استقرار کم سابقه انواع نیروهای امنیتی و انتظامی و لباس شخصی در بخش های مرکزی تهران و مراکز استان ها، دانشگاه ها در تهران و بسیاری از شهرستان ها بار دیگر صحنه ی تظاهرات پرشکوه اعتراضی دانشجویان شد و مردم از هر فرصتی برای پیوستن به دانشجویان بهره برداری کردند.

16 آذر 88 نقطه عطف جدیدی در مبارزه ضد دیکتاتوری مردم ایران است؛ زیرا نشان داد که اکنون جنبش اعتراضی می تواند در صورت لزوم خارج از دایره فرصت های مجاز و مناسبت های حکومتی, در گستره ای به وسعت تمام کشور، مستقل, همزمان و سراسری با صراحتی نافذ در جهت نفی نظام به میدان بیاید و دستگاه ولایت مطلقه فقیه و نماد شخصی آن را آماج اصلی خویش سازد.

16آذر 88 نمودار سراسری و فراگیر شدن مقاومت و اعتراض در دانشگاه های سراسر کشور است. حرکت های وسیع اعتراضی در دانشگاه ها در این روز نشان داده است که دوره ای که با سرکوب فعالان و کنشگران یک جنبش اعتراضی بتوان آن را از نفس انداخت و از تحرک بازداشت، سپری شده است. پیوستن دانشجویان دانشگاه های آزاد و غیرانتقاعی به سایر دانشجویان در برنامه های اعتراضی 16 آذر سندی در فراگیرشدن جنبش ضد دیکتاتوری در میان دانشگاه هاست

16 آذر 88 شکستی بی سابقه برای رژیم ولایی در زورآزمایی با جنبش اعتراضی در عرصه اطلاع رسانی است. رژیمی که همه ابزارهای اطلاع رسانی را در انحصار خویش درآورد و بی سابقه ترین سرکوب رسانه ها و مطبوعات را سازمان داد، تا بتواند افکار عمومی را در محاصره بگیرد، در این روز، در برابر جنبش اطلاع رسانی توده ای شهروندی به زانو درآمد و فرو ریختگی دیواره های سانسور و اختناقش آشکار شد.

در 16 آذر 88 بار دیگر ابهت پوشالی دستگاه رعب و وحشت رژیم شکنجه و تجاوز جنسی و اعدام در غریو پر طنین فریادهای مرگ بر دیکتاتور مردم و جوانان در هم شکست و این درهم شکستن برای رژیمی که سرکوب تنها تکیه گاه آن است، عواقب دامنه داری خواهد داشت. دستگاه ولایی با امنیتی ها و شکنجه گرانش مچاله تر و منزوی تر شده است؛ در حالی که جنبش اعتراضی در مسیر در هم شکستن استبداد دینی گام پراهمیتی به پیش نهاده و ظرفیت توده ای خویش را دوباره به شکلی درخشان به نمایش گذاشته است. جنبشی که می تواند به شیوه ای مستقل فرصت های مقاومت واعتراض خلق کند وهر مناسبت توده ای نوین را به کابوسی تازه برای رژیم اعدام و شکنجه و تجاوز جنسی تبدیل خواهد کرد

با مقاومت درخشان، سراسری و گسترده توده ی دانشجویان و مردم در 16 آذر بار دیگر مبارزین جدیدی به زندانیان سیاسی تاکنونی جنبش اعتراضی مردم ایران افزوده شده است. هنوز ابعاد دستگیری ها در سراسر کشور روشن نیست، اما بی هیچ تردید از هم اکنون و در حالی که هنوز پژواک فریادهای اعتراضات دانشجویی و مردمی در این روز در فضای سیاسی کشور طنین انداز است، مبارزه برای آزادی بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی وبازداشت شده گان جدید جنبش اعتراضی بر خواست رهایی کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی مردم در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم افزوده شده است.

سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) بر عزم و اراده دانشجویان مبارز کشور درود می فرستد ؛ بار دیگر بر پیشتیبانی خود از مبارزات ضد دیکتاتوری دانشجویان و مردم ایران تاکید می کند و همصدا با همه آزادی خواهان و برابری طلبان خواستار آزادی بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی جنبش اعتراضی، و بویژه بازداشت شده گان اعتراضات 16 آذر است.
سرنگون باد جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی ، زنده باد سوسیالیسم
هیئت اجرایی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
16 آذر 1388ـ 7 دسامبر 2009

…… و 16 آذر، کابوسی دیگر برای استبداد حاکم

دسامبر 6, 2009

اعلامیه  هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر

به مناسبت روز دانشجو

جنبش دانشجویی ایران، امسال در حالی برای برگزاری پنجاه و ششمین سالگرد 16 آذر1332 و گرامی داشت خاطره ی بزرگ نیا، قندچی و شریعت رضوی، سه شهید جنبش دانشجویی آن سال، آماده شده است که در فضای اعتراضی جنبش مردمی، از آغاز سال تحصیلی، دانشگاه، هر روزش ، 16 آذر بوده است. حضور اعتراضی دانشجویان دانشگاه های گوناگون کشور، آرام و قرار از مأموران امنیتی و انتظامی رژیم ربوده است.  اعتراضات دانشجوئی، دیگر، اعتراض تنها بخش کوچکی از فعالین دانشجویی نیست، بلکه در اعتراضات چند ماهه اخیر و بویژه اعتراضات آذرماه، این اکثریت دانشجویان  هستند که پرچم مبارزه را بر دوش می کشند. همین ویژه گی است که علیرغم احضارهای گسترده و دستگیری های بسیار و تهدیدات روزمره، حرکت دانشجویی را هم چنان با قدرت به  پیش می راند. همبستگی دانشجویی، توانسته است گرایشات گوناگون درون جنبش دانشجویی را در کنار هم گرد آورد و برای اعتراض به مشکلات موجود در محیط های دانشجوئی و هم چنین برای همراهی و همگامی با جنبش ضد استبدادی مردم، هم چون تن واحدی عمل کند. شاید بتوان گفت این مهمترین دستآورد مبارزات کنونی دانشجویان کشور است. بدون همبستگی گرایشات گوناگون درون جنبش دانشجویی و بدون همراهی و همگامی توده ی دانشجو، امکان رشد و گسترش حرکت های دانشجویی بسیار محدود و احتمال سرکوب آن افزایش می یافت. می بایست این دستآورد را به خوبی پاس داشت. همبستگی میان دانشجویان و احترام به عقاید و نظرات همدیگر و به رسمیت شناختن حضور گرایشات گوناگون درون جنبش دانشجویی، ضمن تاکید بر اشتراکات مبارزاتی، قدرت دانشجویان را در سنگرهای طبیعی خود به شدت افزایش می دهد.  اما حفظ و تداوم این قدرت، به حد سازمانیافتگی فعالین دانشجویی بستگی تام دارد. تمامی تلاش های مأموران امنیتی و پلیسی رژیم اسلامی بر آن است که با دستگیری فعالین، به قدرت و تداوم مبارزاتی دانشجویان لطمه بزند. آن ها با حیله های گوناگون سعی در شناسائی این فعالین دارند. اما قدرت دانشجویان به آن است که از یک سو، فعالین شان سازمان یافته و متشکل بوده و با استفاده از ارتباطات طبیعی با توده ی دانشجو پیوند داشته  باشند و از دیگرسو، با هنرمندی در تلفیق کار مخفی و علنی بکوشند و از این طریق تداوم مبارزاتی را تضمین کنند. این امر از آن رو نیز ضرورت دارد که هرچه دامنه ی جبنش گسترده تر می شود، تلاش رژیم اسلامی برای سرکوب آن نیز افزایش می یابد. برای مقابله با این خطر، نه تنها تلفیق کار علنی و مخفی ضروری است، بلکه فعالین دانشجویی باید برای ایجاد هسته های مخفی که پایداری و تداوم مبارزه را تضمین نماید نیز با جدیت عمل کنند.

جنبش دانشجویی کشور، دیگر محصور در چند دانشگاه و دانشکده آن هم  در چند شهر بزرگ نیست. حضور بیش از 3 و نیم  میلیون دانشجو در بیش از 200 دانشگاه بزرگ در 50 شهر کشور، دامنه ی جنبش دانشجویی را به خوبی نشان می دهد. از این تعداد یک میلیون دانشجو در 50 مرکز دانشگاهی دانشگاه آزاد به تحصیل مشغول هستند. این نیروی سراسری اکنون دارای قدرتی است که سرکوبگران اسلامی را بشدت ترسانده است. اگر این نیروی سراسری، متحد و یک پارچه عمل کند، نه تنها نیروی سرکوب را پراکنده خواهد ساخت بلکه صدای اعتراضات خود را به سراسر کشور خواهد رساندو به عنوان یک جنبش  اعتراضی و سراسری وارد معادلات سیاسی کشور خواهد شد. اما رسیدن به چنین امری، نیاز به ارتباطات سازمانیافته و هم آهنگی  دارد. ایجاد ارتباطات مطمئن میان فعالین دانشجویی دانشگاه های گوناگون، چه در قالب تشکل های سراسری دانشجویی و چه در قالب ارتباطات طبیعی، می تواند زمینه ساز تشکل  سراسری دانشجویان باشد. حمایت دانشجویان دانشگاه های بزرگ از دانشجویان شهرهای کوچک و پخش اخبار مبارزاتی آن ها ضرورتی تام دارد. در شهرهای کوچک و دانشگاه های دورافتاده، نیروهای امنیتی و پلیسی با حضور سنگین امکان مانور بیشتری دارند و این بخش از دانشجویان هنوز تجارب دانشجویان دانشگاه های برزگ بویژه در تهران را ندارند.

جمعیت میلیونی دانشجویی کشور، دیگرمحدود به بخش کوچکی از جوانان خانواده های متوسط و بالای جامعه نیست.  بخش وسیعی از جامعه دانشجویی کشور اکنون با هزاران رشته با توده ی کارگران و زحمتکشان در ارتباط است. آن ها جدا از ارتباطاتشان با استادان، با توده ی دانش آموزان و جوانان و معلمان نیز به راحتی در ارتباط قرار می گیرند. این ارتباط چه از طریق ارتباطات دانشجویان با محیط های تحصیلی و چه از طریق ارتباطات درون خانوادگی امکان پذیر است. همین امر شرایط انتقال آگاهی و تجارب را به راحتی مقدور می سازد. ارتباط دانشجویان با دانش آموزان و جوانان، در صورتی که کار مؤثری در آن صورت گیرد می تواند به بسیج یک جمعیت بیست و چند میلیونی کمک کند. اما ارتباط با دانش آموزان، تنها کانال ارتباطی آن ها نیست. پیوندهای دانشجویان به عنوان بخش آگاه و مورد احترام خانواده ها، امکان تماس و ارتباط آن ها با کارگران و زحمتکشان را فراهم می سازد. ارتباطی که می تواند زمینه ی همکاری ها و حمایت های متقابل جنبش دانشجویی و  کارگری را فراهم آورد. همین ارتباط، پیوند دانشجویان با جنبش زنان را نیز فراهم ساخته است. دختران دانشجو، در جنبش زنان نقش قابل ستایشی داشته اند و در انتقال اخبار مبارزات جنبش زنان فعالانه عمل کرده اند. وجود چنین ارتباطات طبیعی، اگر به درستی به کار گرفته شود، این ظرفیت را در جنبش دانشجوئی ایجاد می کند که بتواند در مبارزات ضداستبدادی موجود همچون تسمه اتصال جنبش های اجتماعی گوناگون عمل کند و بهُ گسترش آن کمک کند. این امر در شرایطی که استبداد حاکم با سرکوب خشن، اجازه فعالیت های حزبی مستقل و مردمی را نمی دهد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بی جهت نیست که در خلاء احزاب مؤثر، فعال و مستقل سیاسی، جنبش دانشجویی گاه به صورت یک حزب سیاسی عمل می کند.

توده ای بودن اعتراضات ضداستبدادی دانشجویان، سراسری بودن  حرکت های اخیرشان، و ظرفیت شان برای اتصال به دیگر اقشار مردمی و ایجاد همآهنگی میان آن ها، سه ویژه گی جنبش دانشجویی اخیر است که ترس را بر حاکمان اسلامی مستولی کرده است. اعتراضات گسترده ی دانشجویان از آغاز سال تحصیلی تاکنون؛ نقش دانشجویان در حرکت های پرشور مردمی و شهیدان جنبش دانشجویی در چند ماهه اخیر، باعث شده است که دولت اسلامی برای جلوگیری از برگزاری با شکوه سالروز 16 آذر، تمامی امکانات خود را به کار گیرد. در یک ماهه اخیر بیش از 70 دانشجو بازداشت شده اند؛ صدها تن از دانشجویان احضار شده و به آن ها هشدار داده اند، از حضور بسیاری از دانشجویان در دانشگاه ها جلوگیری شده است، با انتشار بیانیه های تهدید آمیز، به دانشجویان هشدار داده اند تا از محوط های دانشگاهی خارج نشوند؛ ارتباطات اینترنتی را مختل ساخته اند؛ خبرنگاران خارجی را ممنوع الخبر کرده اند و … و در کنار آن نیروهای سرکوب لباس شخصی،سپاهی، امنیتی و انتظامی  را به حال آماده باش درآورده اند تا از حرکت اعتراضی مستقل دانشجویان، در روز دانشجو، جلوگیری کنند. آن ها دریافته اند که 16 آذر امسال، حلقه ای از سلسله زنجیر اعتراضات و تظاهرات ضداستبدادی مردم است که نمونه های آن را در روز قدس و 13 آّبان دیدیم. و این بر ترس سرکوبگران حاکم افزوده است. در واقعِ امر استبداد دینی تا هم اکنون شکست مفتضحانه ای خورده است و جنبش دانشجویی بطور روزانه  روز دانشجو را گرامی داشته است. با این حال حلقه ی اخیر از زنجیره ی اعتراضات توده ای، از آن جا که از جمله روزهای به اصطلاح یوم الله رژیم نیست، و پوشش و حفاظ «قانونی» ندارد، بیشتر در معرض سرکوب قرار گرفته است. این نکته ای است که باید مورد توجه فعالین و سازمانگران جنبش دانشجویی قرار گیرد. اتخاذ هوشمندانه ی تاکتیک هایی که امکانات سرکوب را محدود ساخته و هزینه های مبارزات دانشجویی و مردمی را در این روز کاهش دهد از اهمیت ویژه ای برخودار است.  توجه داشته باشیم حرکت اعتراضی 16 آذر، حرکت مستقلی است که تاریخچه مبارزات ضداستبدادی و ضد امپریالیستی  نیروهای دمکراتیک و چپ را پاسداری می کند و از این رو مورد نفرت روحانیون حاکم و دستگاه ولایت است. پاسداری از این روز، پاسداری از استقلال و آزادی است که در کودتای امریکائی 1332 با سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق لگدمال شد. امری که مورد حمایت  روحانیت آن روز به رهبری آیت الله کاشانی قرار گرفت. از این رو برگزاری 16 آذر، دهن کجی آشکاری به دستگاه ولایت و وارثان خط کاشانی نیز هست. نباید از یاد برد که دشمنی دستگاه ولایت و استبداد دینی با دانشگاه و دانشجویان از همان ابتدای روی کار آمدن رژیم اسلامی آغاز شد. انقلاب فرهنگی اول و تصفیه های گسترده دانشجویان و استادان، و تداوم آن در جلوگیری از ورود بسیاری از جوانان به دانشگاه  به بهانه ی ملاحظات سیاسی، ایدئولوژیک و امنیتی، نشان از این دشمنی داشت. انقلاب فرهنگی کنونی نیز، تلاشی در این راستاست. روحانیت حاکم همواره تلاش داشته است که دانشگاه را به زیر قدرت حوزه ببرد. امری که دراجرای آن شکست خورده است. راه انداختن بحثِ نامطلوب بودن علوم انسانی نیز همین هدف را دنبال می کند. واقعیت این است که روحانیت علم گریز و استبداد دینی مرتجع، با علم  و علم آموزی مخالفند و از این رو برای محدود کردن امکان دانشجویان در فراگیری علوم مدرن به هر حیله ای دست می زنند. اما دانشجویان همواره این تلاش های عبث را در هم شکسته اند و پرچم دفاع از علم و  فراگیری دانش را هوشمندانه برافراشته نگه داشته اند. گرامی داشت 16 آذر، تاکید مجددی بر این تلاش هوشمندانه و مبارزه بی امان با افکار ارتجاعی نیز هست.

و اکنون با فرارسیدن 16 آذری دیگر، سازمان ما ضمن تبریک فرارسیدن  روز پرافتخار دانشجو، به تمامی دانشجویان و مبارزان راه آزادی، استقلال ، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم، خود را همراه و همرزم دانشجویان پرشور ایران، چه در داخل و چه در خارج از کشور می داند و با تمام قوا از اعتراضات و حرکت هایشان حمایت و پشتیبانی می کند.

سازمان ما از همه مردم آزاده و نیروهای آزادی خواه  و برابری طلب می خواهد از هر طریق ممکن  با حمایت و پشتیبانی از مراسم روز دانشجو و مبارزات دانشجویی، در کنار دانشجویان علیه دیکتاتوری اسلامی قرار گیرند و اجازه ندهند تیغ سرکوب بر گلوی جنبش دانشجویی قرار گیرد.

سرنگون باد جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

15 آذرماه 1388 برابر با  6 دسامبر 2009

اعلامیه سازمان : خطر اعدام جان زینب جلالیان را تهدید می کند

نوامبر 27, 2009

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

خطر اعدام جان زینب جلالیان را تهدید می کند

 جان زندانیان کرد در زندان مرکزی سنندج در خطر است با تأئید حکم اعدام زینب جلالیان از سوی دیوان عالی کشور به اتهام محاربه و عضویت در گروه پژاک، جان او در خطر است. زینب جلالیان که از ده سالگی به علت فرار از فشار های خانوادگی به نیروهای پ ک ک در کردستان ایران پیوست، به گفته آشنایان و دوستانش، هیچگاه فعالیت نظامی نداشته است. فعالیت او در حزب پ ک ک، نیز در زمانی انجام گرفته بود که این حزب مورد حمایت ایران بوده و فعالیتش در کشور تحمل می شده است. او که سال پیش از عراق به کشور بازگشته بود، به دلیل این که در خانه ای زندگی می کرد که یک فعال وابسته به گروه پژاک را پناه داده بودند، دستگیر شد و به او نیز اتهام عضویت در گروه پژاک بستنند. امری که مورد پذیرش زینب نبوده است. قرار دادن طناب دار بر گردن دختر 27 ساله ای که از ده سالگی مجبور شده است برای فرار از خشونت جنسیتی علیه دختران و زنان از خانه فرار کند و به گروه های سیاسی پناه بَرد، بیانگر عمق توحش رژیم اسلامی است که حافظ و تثبیت کننده خشونت علیه زنان است. صدور حکم اعدام برای زینب جلالیان، در شرایطی انجام گرفته است که پیش از او احسان فتاحیان به دار آویخته شد و حکم اعدام برای شیرکوه معارفی و 12 نفر دیگر از فعالین کرد صادر شده است. امری که با اعتراضات گسترده ی جهانی روبرو گشته است. صدور احکام اعدام، در شرایطی انجام می گیرد که بر اساس خبری که «سنه نیوز» منتشر کرده است،» زندانیان زندان مرکزی سنندج با خطر مرگ بر اثر ابتلاء به بیماری آنفولانزای خوکی روبرو هستند. بر اثر شیوع این بیماری در زندان و بی توجهی کامل مأموران رژیم، دو نفر از زندانیان به نام های کمال احمدی و خسروایزدی جان خود را از دست داه اند و مقامات رژیم اسلامی مرگ این دو نفر را استفاده از مواد مخدر اعلام کرده اند. اما همه میدانند که بیماری آنفولانزای خوکی به قدری در زندان سنندج گسترده شده که تمامی پرسنل اداری و زندانبانان زندان مرکزی سنندج در تمام ساعات شبانه روز از ماسک های ویژه استفاده می کنند. با این حال هیچ تلاشی برای نجات جان زندانیان انجام نمی دهند. این امر نگرانی شدیدی در مورد جان زندانیان زندان مرکزی سنندج ایجاد کرده است». سیاست سرکوب خشن در کردستان، و صدور احکام اعدام برای فعالین سیاسی و مدنی کرد، به محوری ترین شیوه ی دولت اسلامی برای مقابله با پیوستن مردم کُرد به جنبش سراسری کشور تبدیل شده است. دستگاه ولایت که از آینده خود نگران شده است علاوه بر صدور احکام اعدام برای پنج جوان در زندان اوین که وابسته به جریانات و سازمان های مخالف قانون اساسی رژیم اسلامی هستند، سران سازمان ها و احزاب اصلاح طلب را نیز به زندان های سنگین محکوم کرده است. و در مورد کردستان و بلوچستان و خوزستان، به سیاست سرکوب خشن و مشت آهنین پناه برده است. دولت اسلامی هم چنین تلاش می کند با وصل کردن دستگیر شدگان به گروه هایی که دست به عملیات تروریستی می زنند، دایره دفاع از این زندانیان را کاهش داده و برای صدور احکام اعدام توجیه قانونی بتراشد. روشن است مجبور کردن زندانیان به پذیرش چنین اتهاماتی زیر شدید ترین شکنجه ها انجام می گیرد. امری که حتی در مورد اعتراف گیری از سران سازمان ها و احزاب اصلاح طلب نیز بکارگرفته شده است. اعتراف گیری زیر شکنجه، و صدور حکم در دادگاه های دربسته بدون حضور وکیل مدافع و بدون رعایت اولیه ترین اصول یک محاکمه قابل قبول و منطق بر اصول پذیرفته شده ی حقوق انسانی و شهروندی، کاملأ بی اعتبار است. صدور چنین احکام جنایت کارانه ای تنها پرونده ی سیاه این رژیم را قطورتر می کند. رژیمی که سازمانده تروریسم دولتی است؛ بیش از 80 نفر را در قتل های زنجیره ای سربه نیست کرده است؛ 250 نفر را در ترورهای خارج از کشور به قتل رسانده و در زندان هایش هم به قتل عام زندانیان سیاسی پرداخته است، صلاحیت محاکمه و صدور حکم برای دیگران را ندارد. سران این رژیم باید به دادگاه بین المللی جنایت علیه بشریت کشانده شوند. سازمان ما، ضمن محکوم کردن حکم اعدام برای زینب جلالیان، ضمن محکوم کردن صدور احکام اعدام و زندان برای دستگیرشده گان حوادث پس از 22 خرداد، و ضمن محکوم کردن بی توجهی مقامات زندان به خطر مرگ در اثر آنفولانزای خوکی در زندان مرکزی سنندج، از همه احزاب، سازمان ها و فعالین سیاسی و اجتماعی می خواهد به این سیاست ضدانسانی اعتراض کنند. سازمان ما بر این باور است که دفاع از حقوق شهروندی همه دستگیرشد گان بی توجه به اعتقادات و وابستگی های سازمانی شان، وظیفه اخلاقی هر انسان شرافتمندی است. هیچ انسان آزادیخواه و دمکرات و یا مدعی دمکراسی خواهی نمی تواند در برابر چنین احکامی سکوت اختیار کند. باید صدای اعتراض علیه این سیاست بیشرمانه جمهوری اسلامی را هر چه رساتر به گوش جهانیان رساند و همراهی وحمایت تمامی سازمان و تشکل های مدافع حقوق بشر در سطح جهان را بدست آورد. تا از این طریق فشار گسترده افکار عمومی برای لغو احکام اعدام و دیگر احکام غیرعادلانه را سازمان داد.

سرنگون باد جمهوری اسلامی ایران

 زنده باد آزادی

 زنده باد سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

6 آذر 1388ـ 27 نوامبر2009